Alabama Governor Kay Ivey posted on Twitter to warn residents there could be more extreme weather to come.
Alabama Governor Kay Ivey posted on Twitter to warn residents there could be more extreme weather to come.
most of them in Lee County.
Cold weather is forecast for the region after the tornadoes, with temperatures predicted to drop to near freezing.
He said on Sunday evening: "We've still got people being pulled out of rubble. We're going to be here all night."
All of the deaths so far have been in Lee County. Authorities say they are still working to identify the victims and the injured.
One of the dead in Beauregard was an eight year old, family members said.
The area around Beauregard, about 60 miles (95km) east of Alabama's state capital, Montgomery, appears to have borne the brunt. The tornado there struck at about 14:00 (20:00 GMT) on Sunday.
Footage showed snapped poles, roads littered with debris and houses without roofs.
At least 23 people have been killed as tornadoes struck Lee County in eastern Alabama, authorities say.
County Sheriff Jay Jones said there had been "catastrophic" damage and there were fears more bodies would be found. The number of injured is not yet known.
در نزدیکی سالگرد خاموشی داریوش شایگان، علی دهباشی مدیر ماهنامه بخارا که نسل حاضر شناخت و بزرگداشت بزرگان را مدیون اوست، ترجمه فارسی اشعار فیلسوف را منتشر کرد با عنوان "از کران تا کران، از دریا به دریا". شایگان بهمن ماه ۱۳۱۳ به دنیا آمد و بهمن ماه پارسال خاموش شد، بیصدا جهان را نگریست تا دوم نوروز امسال خرقه تهی کرد.
کس نیست که در پنجاه سال گذشته در علوم انسانی و فلسفه ادیان و هنر و مکتبهای فلسفی کوشیده باشد، شایگان را نخوانده باشد. مقالات و کتابهایی که به سه زبان انگلیسی و فرانسه و فارسی نوشت در محافل علمی جهان مورد رجوع است. برای رسیدن به این نقطه با بسیاری از روحانیون سرشناس و عارفان و نامدار و هندوان صاحب نظر نشست و برخاست داشت.
هانری کربن فیلسوف فرانسوی و آشنای پنجاه ساله شایگان در مقدمه کتاب شعرهای وی نوشته: "اگر فیلسوف مفهوم خلق میکند، بهنوعی شاعر هم همین کار را میکند؛ یعنی هر دو دارند از زبان، استفاده خلاقانه میکنند. به نظر من داریوش شایگان نگاه خودش را به دنیا داشت و همانطور هم تفسیرش میکرد. نتیجه نوع تفکر شایگان و شاعرانگیاش، یک ذهن زیبا و خلاق بود که میتوانست چیزی را به دنیا اضافه کند".
علی دهباشی شان نزول کتابی را که در خانه اندیشمندان علوم انسانی رونمایی شد، چنین باز گفت: "دکتر شایگان همیشه با فروتنی میگفت که این شعرها چیزی نیست. اینها را بعد از من ترجمه کنید. در زمان حیاتش ترجمهای را از خانم گلناریان خوانده بود و خیلی از ترجمهها تعریف کرد. دکتر شایگان همیشه ایرادهای جدی به ترجمهها میگرفت، اما وقتی این ترجمه را خواند، گفت که این گلناریان کیست؟ گفتم که یک دانشجوی ایرانی است که در فرانسه درس خوانده و معلم زبان فرانسه است. گفت که خیلی خوب ترجمه کرده. نظر مثبت استاد باعث شد که چند شعر را بدهم خانم گلناریان ترجمه کند . بعد از خواندن ترجمهها گفت که خیلی خوب است. اصلا فکر نمیکردم به این خوبی شعر گفته باشم! پس بهنوعی تأیید ترجمه شعرها را گرفتم".
نمایش "موی سیاهِ خرس زخمی" نوشته پیام جابر، به کارگردانی جابر رمضانی توسط فارغ التحصیلان و دانشجویان رشته نمایش که اجرایش در تالار مولوی به پایان رسیده بود با استقبال دوستداران تئاتر روبرو شد و برای ۱۵ شب در تالار حافظ بنیاد رودکی ادامه یافت .
در مقابل در ورودی نوشته شده بود تماشای این نمایش به مبتلایان بیماریهای تنفسی از جمله آسم و بیماری صرع توصیه نمیشود. و در مورد خلاصه نمایش نوشته اند: "گذشته یه اسکلت پوسیده است که یه روز از گور میاد بیرون و یقه تو میگیره".
حمیدرضا قنبری در جواب کسانی که نمایش "موی سیاه خرس زخمی" را اقتباس بدی از نمایشنامه هملت خوانده بودند، نوشته: "اساسا فکر نمیکنم دغدغه جابر رمضانی اجرای اقتباسی از هملت بوده باشد و قطعا'موی سیاه خرس زخمی ' نمایش هملت نیست؛ بلکه این گروه دغدغهای داشته که حال آن دغدغه فکری خود را در قالب داستانی هملت ارائه کرده است. تم نمایش 'موی سیاه خرس زخمی ' خیانت، ناسپاسی و خودخواهی است".
شخصیت اول نمایش با نام "بود" از چند طرف مورد خیانت و ناسپاسی اطرافیانش قرار گرفته و حالا رو به زوال و نابودیست، دیگران نیز سعی میکنند تا نابودی وی را سرعت بخشند.
قنبری در تحلیل متن و شخصیتهای این نمایش هم گفت: "بود و پدرش بزرگترین سازندگان ابرهای مصنوعی بارانزا بودهاند، و به مکنت این فن، اطرافیان نیز متنعم شدهاند. اما هیچکس سپاسگزار نیست و همه گذشته را فراموش کردهاند. حالا او را به زوال عقل دمانس یا فراموشی متهم میکنند. حتی سخن از اعتیاد 'بود ' به مواد مخدر میرود. اینها همه ابزاریست برای خانواده 'بود ' تا از این طریق، زوال وی را سرعت بخشند".
مریم حاج محمدی پس از تماشای نمایش نوشته: "اونقدر متحریم که از حیرتم نمیتونم چیزی بگم، هنر بین رشتهای شده .... دیدم چطور میشه از علم شیمی، روانشناسی سینما و ..... ترکیبی استفاده کرد، و یه اجرای مبهوت کننده به نمایش گذاشت. ژانر علمی تخیلی متحیر کننده بود".
محمد ونائی در دیوار تیوال نوشته: "چه فضاسازی خوب و قشنگی. چقدر گورکنها را دوست داشتم. تقریبا گذر زمان را متوجه نشدم. خوشحالم که دیدنش را از دست ندادم. نظیرسازی شخصیتها هم، متل آن گورکنها. حین نمایش اصلا حواسم نبود خود کارگردان تو بروشور این مسئله رو نوشته بود".
حمید پورآذری کارگردان صاحب سبک او درباره امکان برداشت گروه از متن هملت یادآوری کرد: "انسان امروزی نگاه اکنون و امروز را در نمایش میبیند و اگر هم برداشتی از هملت است، هملت را امروزی کرده هملتی که پیش برندهست، هملتی که تبدیل به ابزار شده، خصوصا گورکنها که وضعیت اکنون و چگونگی انسانهای امروز در جهان است. دوگانگی و شک و تردید که درهرکدام از ما هست. بحران انسانهای امروز که مدام در حال شک کردن هستیم و انسانی که بلاتکلیف است".
بدون تماشاگر نمایشی است نوشته ابوالفضل کاهانی که به کارگردانی امیر اخوین که بعد از بارها توقف در اجرا، یکی از تماشاییترین نمایشهای بهمن ماه بود. نمایش تمام شد اما هنوز نقدی در صفحات هنری خبرگزاری و روزنامهها دیده نشده باید منتظر مجلات ماند. ماجرای نمایش به طور خلاصه هفتاد دقیقه درگیری یک کارگردان(آزاده صمدی) و یک سانسورچی(علی سرابی) است. میان جدلها این دو، برای تأیید و صدور مجوز، پای رسانهها هم به میان کشیده میشود.
نمایش با این تم دردناک که برای روزنامهنگاران و هنرمندان که تلخترین لحظات حرفهشان را یادآورست، از طنزی شیرین برخوردارست که نمیگذارد کسی بر سر مامور سانسور فریاد بکشد، به جز بازیگر نقش کارگردان که در سومین شب اجرا در پردیس تئاتر شهرزاد صدایش چنان گرفت که فرداشبش تماشاگرانی که بلیت را پیش فروش کرده بودند، آزاد صمدی را تمام مدت میکروفن به گردن تحمل کردند. همین مصدومیت سه شب اجرا را متوقف کرد.